دل نوشــتـه

حرف های ناگفتنی

دل نوشــتـه

حرف های ناگفتنی

تمام حرف هایی که نمی توان گفت . . .
یا گوش شنوا نیست یا ترس از فاش شدنش..
حرف هایی که تنها تحملش برای یک دفتر خاطرات ممکن است.

طبقه بندی موضوعی

۶۵ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

4 تا دوست صمیمی دارم

حسرت، غم، ماتم، تنهایی

بهشون سفارش کردم تحویلت نگیرند

هیچوقت نفهمیدم چرا درست همان کسی که فکر می کنی با همه فرق داره . . .

درست مثل همه تنهات می زاره!

چه عاشقانه نوشت دکتر شریعتی

من تورا دوست دارم

تو دیگری را و دیگری نیز دیگری را

و در این میان همه تنهاییم

بنازم عزت اشکی که ریزد بر کویر دل

ولی آخر سوزد دل چو دارد راز دلتنگی

بغض کرده است

ابریست اما نمی بارد

پیمان بشکستی و تو پیوندی بریدی

آخر مگر از من چه شنیدی چه دیدی؟

گفتی که به بالین من می آیی دم رفتن

خوش آمدی ای دوست ولی دیر رسیدی 

روزگارم را سیه کردند و می گویند شب است

آتشی بر جانم افروختند و می گویند تب است

دلم تنگ است این شب ها،یقین دارم که می دانی

صدای غربت من را از احساسم تو می خوانی

شدم از درد و تنهایی گل پژمرده و غمگین

ببر ای ابر پاییزی که دردم را تو می دانی

میان دوزخ عشقت پریشان و گرفتارم

چرا ای مرگ عشقم چنین آهسته می رانی 

عزیزم زندگی همیشه بهار نیست

گاهی ابر سایه ی نمناکش را بر سر بهترین ها می کشد!

پس ای گل قشنگم اگر یک روز این قطعه را خواندی

و دیدی که نیستم قطره اشکی برای دل شکستم بریز

من پذیرفتم شکست خویش را

پند های عقل دور اندیش را

من پذیرفتم که عشق افسانه است

می روم از رفتن من شاد باش

از عذاب دیدنم آزاد باش

چون که تو تنها تر از من می روی

آرزو دارم توهم عاشق شوی

آرزو دارم بفهمی درد را

معنی برخورد های سرد را