تا حالا دقت کردی ..!
وقتی با کاغذ کوچکی بازی می کنی و ناگهان دستت رو میبری، چقد ازیتت میکنه و میسوزه . .
از فکرت هم بیرون نمیره!
اما وقتی دستت رو با چاقو میبری، بعد از چند دقیقه همه چیزو فراموش میکنی. انگار نه انگار؛
در واقع، کاغذ از چاقــو برنده تر نیستــــــــ . .
فقط تـ ـ ـو .. انتظار آسیب دیدن از کاغــذ رو نداشتی؛.. به همین سادگی تمام وجودت را به تسخیره دردو افسوسش میگیرد.
ایــن حـکایتـــــــ بعضی از آدمـــــاس
تو اوج نا بــاوری، جوری آدم را می شکنند که از درد و غصه، تنها لبخندی تلخ بر لبانت، اشک های سوزان از چشمانت، بوی خیانت از مشامت و صدای خاطرات در حس شنوایی ات جاری میشود .
هرزگی اعتمادت = شکنجه ی دلت