دل نوشــتـه

حرف های ناگفتنی

دل نوشــتـه

حرف های ناگفتنی

تمام حرف هایی که نمی توان گفت . . .
یا گوش شنوا نیست یا ترس از فاش شدنش..
حرف هایی که تنها تحملش برای یک دفتر خاطرات ممکن است.

طبقه بندی موضوعی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تنها» ثبت شده است

زمانی بود که دلم تمام خوشی های دنیا را می خواست

زمانی شد که دلم حاضر شد همه ی دنیایش را بدهد تا فقط یکی را داشته باشد

و حالا . . . زمانی شده که دلم نه دنیا را دارد نه آن یک نفر را ..!

دلم تنها شد به سادگی افتادن یک برگ پاییزی.

چوپان قصه ی ما دروغگو نبود

او تنها بود و از فرط تنهایی فریاد گرگ سر می داد

افسوس که کسی تنهاییش را درک نکرد

و در پی گرگ بودند و در این میان فقط گرگ فهمید که چوپان تنهاست

هیچوقت نفهمیدم چرا درست همان کسی که فکر می کنی با همه فرق داره . . .

درست مثل همه تنهات می زاره!

چه عاشقانه نوشت دکتر شریعتی

من تورا دوست دارم

تو دیگری را و دیگری نیز دیگری را

و در این میان همه تنهاییم

امروز به آنهایی می اندیشم که

روی شانه هایم گریه کردند و نوبت من که شد، دیگر نبودند . . .

 

آدم های تنها، عاشق میشوند

آدم های عاشق، تنها

مرگ اگر نبود

تا ابد دور خودمان می چرخیدیم