دل نوشــتـه

حرف های ناگفتنی

دل نوشــتـه

حرف های ناگفتنی

تمام حرف هایی که نمی توان گفت . . .
یا گوش شنوا نیست یا ترس از فاش شدنش..
حرف هایی که تنها تحملش برای یک دفتر خاطرات ممکن است.

طبقه بندی موضوعی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تظاهر» ثبت شده است

قلب شکسته

دلی که شکست ...! شکستنش یک کلمه است با هزار مفهوم، اما، درست کردنش یک جمله ی اضافی است بدون هیچ مفهومی . . .

جمع کردنش، درک کردنش و درست کردنش کار هر کسی نیست.

دلی که در 1 دقیقه شکسته شود، چندین سال شاید یک عمر طول می کشد که کمی با رنجیده شدنش کنار آید.

در این روزگار، دل شکستن عادت آدم ها شده است؛ اگر با کسی آشنا شدی، منتظره شکسته شدنت باش . . .! حتی برای کمترین میزان.

اگر کسی را شکستی ولی لبخند همیشگی اش را هم دیدی، بدان چه تظاهر قشنگی می کند و بقدری دوستت دارد که در مقابل سخت ترین درد دنیا مقاومت می کند

آدمی دل شکسته، قید همه چی اش را میزند، عشق، زندگی، امید، دنیا و نفس هایش . . . 

به هر یاری که جان دادم

به پاس دوستی . . . دشمنی ها کرد با من . . . در لباس دوستی 

زمانی بود که دلم تمام خوشی های دنیا را می خواست

زمانی شد که دلم حاضر شد همه ی دنیایش را بدهد تا فقط یکی را داشته باشد

و حالا . . . زمانی شده که دلم نه دنیا را دارد نه آن یک نفر را ..!

دلم تنها شد به سادگی افتادن یک برگ پاییزی.

گاهی دلم برای چوپان دروغگو  می سوزد، بیپاره 3 بار بیشتر دروغ نگفت انگشت نما شد . . .

ولی ما هنوز صادق ترینیم!!!

این روزها پر است از انسانهایی با ظاهری زیبا

که هر روز لباسی نو بر تن میکنند

ولی نزدیکشان که میشوی

بوی کهنگی اندیشه هایشان خیلی آزارت می دهد

حالم توپ استـــ. . .

حال همان توپی که افتاده است در خانه ی همسایه ای که تهدید کرده ...

اگر بار دیگر بیافتد با کارد، پنچرش میکنم. . .