دپــ32ــ

میان اینهمه که هستند ..!

همیشه چرا دلم بهانه گیر توست که نیستی هرگز؟!

دپــ31ــ

شبیه کسی که  از یک آدرس تنها پلاکش را می داند

در ازدحام آدم ها و خیابانها دنبال دست هایت می گردم 

دپــ30ــ

گاهی دلم برای چوپان دروغگو  می سوزد، بیپاره 3 بار بیشتر دروغ نگفت انگشت نما شد . . .

ولی ما هنوز صادق ترینیم!!!

دپــ29ــ

گریه کردم اشک بر داغ دلم مرهم نشد، ناله کردم ذره ای از دردهایم کم نشد، در گلستان بوی گل بسیار بوییدم ولی،

از هزاران گل گلی همچون شما پیدا نشد.

دپــ28ــ

کیسه ی کوچک چای تمام عمر دلباخته ی لیوان بود، ولی هربار که حرف دلش را  میزد، صدایش در آب جوش می سوخت؛

کیسه ی کوچک چای با یک تیکه نخ رفت ته لیوان حرف دلش را آهسته گفت لیوان سرخ شد . . .

دپــ27ــ

خسته ام از این زندان که نامش زندگیست

پس قشنگی های دنیا مال کیست؟

باختم در عشق اما باختن تقدیر من نیست

ساختم با درد تنهایی مگر تقدیر چیست؟!

دپــ26ــ

صبر کن سهراب

قایقت جا دارد؟!

من هم از همهمه ی روی رمین بیزارم

دپــ25ــ

به ما دروغ می گفتند:

درد ها را بزرگ که شوید فراموش می کنید..

درست این است:

زندگی آنقدر درد دارد

که از درد نو،

درد کهنه فراموش می شود..

دپــ24ــ

درد دل که می کنی؛

ضعف هایت، دردهایت را میگذاری توی سینی؛

و تعارف می کنی که هر کدامش را که می خواهند بردارند؛

تیز کنند

تیغ کنند

و بزنند به روحت

دپــ23ــ

هر روز تکراریست

صبح هم ماجرای ساده ایست

گنجشک ها بیخودی شلوغش می کنند